نوشته‌های من
نوشته‌های من

سفر با داستان

دیشب بعد از این که کارهایم تمام شد می‌خواستم بخوابم، ولی مضطرب بودم. نمی‌دانستم دقیقاً نگرانی‌ام از چیست ولی فهمیدم که این طوری نمی‌توانم بخوابم.

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

خودشناسی برای روزهای سخت

گاهی وقتی مشکلی یا بحرانی پیش می‌آید نیاز به شناخت خودم و مسیرم را بیشتر احساس می‌کنم. زندگی روزمره می‌گذرد. اما وقتی بحرانی پیش می‌آید

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

نگرانی از نتیجه تمرین

اگر شروع به تمرینی کرده‌ای تا مدت‌ها ممکن است کار کنی و هیچ تغییری در خودت نبینی. اما به این معنی نیست که واقعاً تغییری

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

حس کردن یک لحظه

وقتی به طبیعت می‌روم یا منظره زیبایی می‌بینم خیلی دوست ندارم عکس بگیرم. هنر عکاسی را دوست دارم، عکس‌های خوب را می‌بینم و خودم هم

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

باز بودن پرونده ذهنی

وقتی مشکلی یا سؤالی در ذهنمان داریم یا باید تصمیمی مهم بگیریم دوست داریم هر چه زودتر آن را حل کرده و ذهنمان را از

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

بیان کردن خود

چیزی که می‌خواهیم بشویم مختص خودمان است و هر کس مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از علایق و تفکرات و دغدغه‌هاست. اگر خودمان روی خودمان کار نکنیم این

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

از ارتباط گرفتن نترسیم

در مورد موضوعی کاری باید تصمیم‌گیری می‌کردم. تردید داشتم و نمی‌توانستم بین همه عواملی که هست به نتیجه مشخصی برسم. به فکرم رسید از کسانی

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

جریان کار در بستر ذهن

وقتی بستر یک رودخانه مدتی خشک باشد و بعد دوباره آب در آن جریان پیدا کند ابتدا آب زلال نیست. اول گل‌آلود است و به

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

چرا می‌ترسیم؟

یکی از علت‌های استرس داشتن و ترسیدن ندانستن است. نمی‌دانیم چه چیزی در انتظارمان است. در ذهنمان هزار احتمال مختلف را تصور می‌کنیم و چون

ادامه مطلب »