در چه مسیری هستم؟

اول که وارد رشته علوم آزمایشگاهی شدم شناخت درستی از این رشته نداشتم. با توجه به رشته‌هایی که می‌توانستم انتخاب کنم و علاقه‌ی کمی بیشتری که نسبت به رشته‌های دیگر به آن احساس کردم واردش شدم. شروع درس و دانشگاه ما دقیقاً با شروع کرونا مصادف شد که باعث شد نزدیک دو سال در خانه درس بخوانیم و شاید هم درس نخوانیم. اگر می‌رفتیم و از اول در محیط درس و آزمایشگاه می‌بودیم شاید پایه علمی قوی‌تری می‌داشتیم. اما گاهی اوقات فکر می‌کنم که تنها بودن من در آن زمان و تنها درس خواندن و در جمع نبودن شاید فرصتی برای بهتر شناختن خودم بدون در نظر گرفتن نظر اطرافیان و بدون تحت تأثیر جمع قرار گرفتن شد. قطعاً ترجیح می‌دهم که آن مدت هم به صورت حضوری شرکت می‌کردیم و در محیط دانشگاه (با وجود تمام مشکلات موجود در دانشگاه‌ها که همه می‌دانیم) از جنبه‌های دیگری می‌شد رشد کرد که متأسفانه آن فرصت از دست رفت. به هر حال با گذشت زمان نظرم نسبت به درس و علم و تحقیقات عوض شد. اوایل به این کار به این چشم نگاه می‌کردم که قرار است این درس‌ها را یاد بگیرم و بعداً متناسب با آن در آزمایشگاهی مشغول به کار شوم. اما الان به چشم علاقه و هدف اصلی خودم به علم و تحقیق نگاه می‌کنم. با مطالعه بیشتر، بودن در این محیط و تجربه‌هایی که داشتم علاقه‌ام بیشتر شد. در واقع فکر می‌کنم این علاقه همیشه در من بود و فرصتی برای ظاهر کردن و بارز کردن آن پیدا کردم.

الان کار کردن در این حوزه برایم ارزشی بیش از صرفاً یک شغل دارد. می‌خواهم با قوی‌تر کردن پایه علمی خودم توانایی‌ام در تشخیص و کار بالینی آزمایشگاه را بالا ببرم. اما علاوه بر آن هدفم پیش بردن این حوزه است. به همین علت به تحقیقات هم علاقه‌مند شدم. چون تحقیقات پیش‌برنده علم است و این پیش بردن باعث می‌شود که در تمام جنبه‌های دیگر مثل بالین هم بهتر عمل کنیم. تحقیق و پژوهش به ما لذت «دیدن» می‌دهد؛ لذت بازتر و بزرگ‌تر دیدن سیستم.

دوست دارم از مسیری که در آن هستم بنویسم. از تجربیاتی که در آن خواهم داشت. از چیزهایی که باعث به وجد آمدنم می‌شوند، از انگیزه و اشتیاقم برای ماندن در مسیر علمی و خلاصه این که چطور در این مسیر رشد می‌کنم.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط