زمان پشتوانهی ما میشود. اگر برای کاری هر روز زمان بگذاری، هر چند خیلی کم، اما مدام و پیوسته آن را ادامه بدهی، پشتوانهای در آن کار کسب میکنی که عمیق و مؤثر و پایدار است.
اگر دوست نداری سراغ کاری بروی و آن را موکول میکنی به بعد، به تمام کردن آن فکر نکن. فقط به این فکر کن که برایش زمان بگذاری. روزی نیم ساعت یا حتی کمتر. بگو در این نیم ساعت هر چقدر از آن را انجام دادم مهم نیست. فقط نیم ساعت زمان برایش میگذارم.
همین باعث میشود نگرانی تمام کردن کار و حجم زیاد آن را نداشته باشی. این باعث میشود که ترست از شروع کار بریزد.
به نظرم قویترین سرمایهای که میتوانیم برای کاری بسازیم همین زمانی است که برایش میگذاریم. نه کیفیت کار، نه برنامه ریزی، نه منابع قوی، هیچ کدام اثر زمان گذاشتن مداوم و پیوسته را ندارند. اصلاً همه این عوامل با زمان گذاشتن معنا پیدا میکنند.
تعهد در زمان گذاشتن پس از مدتی پایهای قوی از آن کار را برای ما فراهم میکند که آرامآرام و به تدریج ساخته شده است و پایدار است. مثل ساختمانی که آجر به آجر روی هم گذاشته باشند و آن را ساخته باشند. نه ساختمانی که یک شبه و با عجله ساخته شده و به همان سرعت هم فرومیریزد.
آخرین نظرات: