آیا در مسیر رشد واقعی هستم؟

ما همیشه می‌خواهیم بدانیم که هستیم، چه کاری انجام می‌دهیم و در چه مسیری هستیم و اگر نتوانیم به این سؤالات جواب بدهیم در زندگی احساس سردرگمی می‌کنیم. در واقع پاسخ این سؤالات هویت ما را تعیین می‌کنند و اگر نتوانیم پاسخ درستی بدهیم و یا در مسیر پیدا کردن پاسخ این سؤالات نباشیم احساس موجودیت نمی‌کنیم و به هم می‌ریزیم.

اما جوابی که به این سؤالات می‌دهیم مهم است. آیا راهی که در آن هستیم و کاری که انجام می‌دهیم واقعاً باعث رشد ما در زندگی می‌شود؟
مثلاً ممکن است در پاسخ به این که من الان در زندگی چه مسیری را دنبال می‌کنم بگوییم الان دانشجو هستم، یا می‌خواهم کنکور بدهم، یا سر کار هستم و… . و فکر کنیم که در حال جلو رفتنیم. اما شاید واقعاً در انجام آن کارها رشدی نداشته باشیم. مثلاً ما دانشگاه می‌رویم و در کلاس‌های زیادی شرکت می‌کنیم که از درصد بسیاری از آن‌ها چیزی یاد نمی‌گیریم و شب امتحان چیزی می‌خوانیم و نمره‌ای در آن درس می‌گیریم و می‌گذرانیم. یا ممکن است سال‌ها سر کار برویم اما رشد و تغییری در ما به وجود نیاید. در واقع فکر می‌کنیم در حال انجام کاری هستیم اما هیچ تغییری نمی‌کنیم و در هیچ مسیری نیستیم و با این برداشت غلط خودمان را درگیر فکر کردن بیشتر و تلاش برای پیدا کردن مسیر رشد واقعی نمی‌کنیم. البته منظورم این نیست که دانشگاه رفتن و سر کار رفتن باعث رشد نمی‌شود. اگر کسی سر کار می‌رود و از آن کار به رشد واقعی می‌رسد خیلی خوب است. یا شاید کسی برای رفع نیاز مالی سرکار می‌رود و در کنار آن به رشد خودش در زندگی هم توجه می‌کند. منظور من این است که این طور نباشد که ما فکر کنیم چون دانشجو شدیم یا چون هر روز سر کار می‌رویم پس حتماً در حال رشدیم و به این شکل دیگر خودمان را درگیر تفکر در مورد زندگی و مسیر زندگی نکنیم. در واقع با عنوان‌هایی ظاهری مثل دانشجو بودن سر خودمان کلاه می‌گذاریم. فکر کنیم که در حال رشد و پیشرفتیم ولی در واقع سال‌ها در جا می‌زنیم. با این دیدگاه اگر روزی این عنوان‌ها از ما گرفته شوند سرخورده می‌شویم. اگر دانشگاهی که می‌خواستیم و فکر می‌کردیم موفقیت ما در آن جا است پذیرفته نشدیم یا نتوانستیم در یک جای خاص کار کنیم آن وقت احساس پوچی می‌کنیم. اگر موجودیت خود را از یک عنوان کاری یا تحصیلی یا هر چیز دیگر بگیریم، آن وقت اگر آن عنوان را از دست بدهیم احساس موجودیت خود را از دست داده‌ایم.

برای پاسخ به سؤال‌های گفته شده باید در تمام مراحل زندگی به کارهایمان فکر کنیم و دلیل منطقی برای آن‌ها داشته باشیم. گاهی خیلی از کارها را انجام می‌دهیم صرفاً چون همه مردم آن‌ها را انجام می‌دهند. گاهی سال‌ها کاری را انجام می‌دهیم که فکر می‌کنیم باعث رشد ما می‌شود اما اگر عاقلانه نگاه کنیم ممکن است مناسب ما نباشد. این شغل‌ها و رشته‌های تحصیلی و دانشگاه‌ها و مدرک‌ها نیستند که به ما بها می‌دهند، بلکه افکار ما و رشد درونی که داشته‌ایم ارزش اصلی هستند.

پرسیدن این سؤال که من الان در زندگی کجا هستم و چه می‌کنم بسیار ارزشمند است اما باید دقت کنیم که در پاسخ به این سؤال ارزش‌هایی واقعی را معیار خود قرار دهیم و به معیارهایی ظاهری بها ندهیم که باعث دور شدن ما از مسیر رشد واقعی می‌شوند. 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط