چگونه از کار فرار نکنیم؟

فرض کنید من امروز می‌خواهم پنج شش تا کار مختلف انجام بدهم. همه را در ذهنم دارم. صبح می‌شود و می‌خواهم کارهایم را شروع کنم. به هرکدام که فکر می‌کنم برایم سخت به نظر می‌رسد و حس می‌کنم الان حوصله‌اش را ندارم. تا می‌آیم یک کار را شروع کنم با خودم می‌گویم حالا این را بگذار بعداً و الان بروم کار دیگری را انجام دهم. وقت که هست. اما وقتی سراغ کار دیگری می‌روم آن هم برایم سخت است. در آخر هیچ کدام را انجام نمی‌دهم یا نصفه نیمه رها می‌کنم و می‌بینم شب شده و یک روز دیگر هم تمام شد.

این طور از کاری به کار دیگر رفتن بهانه است. فرار کردن است. در هر کاری این احساس را خواهیم داشت. کار دیگری هم شروع کنی می‌بینی آن هم برایت سخت است و می‌خواهی به دیگری بپردازی.

من برای حل این موضوع یک دفترچه برای کارهای روزانه‌ام دارم. وسط هر برگ این دفترچه یک خط می‌کشم و دو ستون ایجاد می‌کنم. شب قبل تمام کارهایی را که می‌خواهم فردا انجام دهم در یک ستون می‌نویسم. بدون هیچ ترتیبی. این از شب قبل ذهنم را منظم می‌کند و خیالم را راحت می‌کند. سپس روز بعد در ستون دیگر کارهایم را به ترتیبی که می‌خواهم انجام دهم می‌نویسم. اما همه کارها را یک جا نمی‌نویسم. چون در طول روز ممکن است چیزی پیش بیاید و برنامه‌ام عوض شود. در ذهنم یک برنامه کلی می‌ریزم که در طول روز کارها را چه زمانی انجام بدهم. اما موقع نوشتن کاری را که همین الان باید انجام بدهم و کار بعدی‌اش را می‌نویسم. وقتی کار اولم هم تمام شد می‌توانم کار بعدی را بنویسم. به این صورت یک برنامه کوتاه مشخص پیش رویم دارم و راه فرار را بر خودم می‌بندم. می‌دانم که الان نباید به کارهای دیگر فکر کنم و فقط باید همین یک کاری که نوشته‌ام را تمام کنم و تا این را تمام نکنم نباید سراغ کارهای دیگر بروم.  

در این حالت هم ممکن است حوصله نداشته باشم کاری که باید انجام بدهم را شروع کنم. ولی با نوشتن آن خودم را ملزم کرده‌ام که حتماً انجامش دهم و بعد به کارهای دیگر بپردازم. به این ترتیب می‌توانم کارها را یکی‌یکی انجام دهم و از بهانه آوردن و از کاری به کار دیگر فرار کردن دور شوم.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط