بار طلا

امروز مستند The Weight of Gold را تماشا کردم که در مورد فشارهای روانی وارد بر ورزشکاران المپیک است؛ جنبه‌ای که کمتر در مورد آن می‌بینیم و صحبت می‌شود. ورزشکاران از فشارهایی که تحمل می‌کنند و از تمام چیزهایی که از آن‌ها می‌گذرند تا بتوانند در رقابت‌ها موفق شوند می‌گویند و آسیب‌هایی مثل افسردگی و تمایل به خودکشی که در اثر فشار روانی زیاد به آن‌ها وارد می‌شود.

این آسیب‌ها نه فقط در المپیک، بلکه در عرصه‌های دیگر که رقابت سنگینی وجود دارد هم دیده می‌شوند. مثل رقابت در کنکور یا مسابقات دیگری که بار روانی زیادی را به شرکت‌کنندگان وارد می‌کند.

افراد همه وجود و هویت خود را در موفقیت در این رقابت‌ها می‌بینند و آن قدر آن را ارزشمند می‌دانند که از همه چیز حاضرند بگذرند تا به آن برسند، حتی از خانواده و سلامتی.

اما نتیجه این است که به طور طبیعی درصد زیادی از شرکت‌کنندگان نمی‌توانند به مقام‌های برتر برسند و احساس کمبود می‌کنند و خود را انتقاد می‌کنند و حتی کسانی هم که موفق می‌شوند باز به آن شادی و رضایتی که در ذهنشان بوده نمی‌رسند.

ما انسانیم. سؤالات زیادی داریم، در جستجو و شناختن خود هستیم و دغدغه‌هایی داریم. اگر این دغدغه‌ها و سؤالات بی‌پاسخ بمانند به آرامش نمی‌رسیم. اگر موفقیت و رضایت خود را تنها در رسیدن به چیزی مثل موفقیت در یک رقابت بدانیم حتی اگر در آن موفق هم شویم باز به احساس رضایت نخواهیم رسید؛ چون سؤالاتمان در این راه پاسخ داده نمی‌شوند و نیازهایمان برآورده نمی‌شوند. اگر هویت خودمان را در به‌دست‌آوردن یک نتیجه خاص محدود کنیم دچار پوچی می‌شویم و زندگی برایمان بی‌معنا می‌شود.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط