افرادی را در نظر بگیرید که در یک ردیف دست هم دیگر را گرفتهاند و راه میروند. یک زنجیره طولانی در حال راه رفتن. اگر وسط این ردیف باشی راه رفتن برایت راحتتر میشود نسبت به زمانی که تنها هستی. همه که جلو میروند تو را هم با خودشان میبرند. حتی اگر حوصله نداشته باشی کل این ردیف آدمها تو را به جلو میکشانند و تو هم به جلو رفتن افراد بعد از خودت کمک میکنی.
انجام مستمر کارها هم همین شکل است. اگر هر روز کار را انجام دهی زنجیرهای به وجود میآید که انجام کار را برایت آسانتر میکند. روزها پشتسرهم میآیند و تو با کار کردن به پیشرفت روزهای بعدت هم کمک میکنی.
اما اگر در این ردیف آدمها کسی دستش را رها کند چه؟ نفرات بعدی ارتباطشان با زنجیره قطع میشود و باید از نو شروع کنند.
با این دیدگاه به کارهایمان نگاه کنیم. چه زنجیرههایی از کارهایمان ساختهایم یا در چه کارهایی دوست داریم اینچنین زنجیرههایی ساخته شود؟ یادمان باشد که اگر کار را رها کنیم دوباره پیوستن به زنجیره یا ساختن زنجیرهای جدید دشوار میشود. ادامه میدهیم یا وسط کار دستمان را رها میکنیم؟
آخرین نظرات: