آزمودن راه‌های مختلف

 تصوری که از زندگی در ذهن ما ساخته شده با واقعیت آن متفاوت است. فکر می‌کنیم باید از ابتدای راه یک مسیر مشخص و مناسب را شروع کنیم و مرحله‌به‌مرحله در آن پیش برویم و هر چقدر هم زودتر مراحل را بگذرانیم بهتر است. دوست داریم در سنین کم به جایگاه و اسم‌ورسم برسیم و نشان موفقیت را هرچه زودتر بر شانه خودمان بزنیم.

اما واقعیت زندگی این است که باید کارهای مختلفی را دنبال کنیم تا تجربه کسب کنیم و به مسیر مناسب برسیم. گاهی لازم است مدتی کاری را انجام دهیم و سپس متوجه شویم باید به کاری دیگر بپردازیم. یک موضوع ما را به موضوعی دیگر می‌رساند و ما به درک بهتری از نیازها و هدف‌هایمان می‌رسیم.  

این تفاوت در واقعیت زندگی و تصورات ما باعث سرخوردگی می‌شود. در زندگی واقعی به تصورات خود نمی‌رسیم و این را به بی‌کفایتی خودمان نسبت می‌دهیم. فکر نمی‌کنیم که شاید برداشت ما اشتباه است؛ بلکه فکر می‌کنیم به اندازه کافی تلاش نکرده‌ایم و توانایی رسیدن به آن تصویر موفقیت را نداریم. نتیجه دلسردی و ناراحتی است.

این نباید وحشتناک شود که ما مسیری را برویم و بعد ببینیم مناسب ما نیست و مسیری دیگر را انتخاب کنیم. آزمون و خطا در ابتدای راه برای شناخت مسیر طبیعی و لازم است. با تغییر دیدگاهمان می‌توانیم احساس بهتری نسبت به خودمان داشته باشیم و دچار سرخوردگی نشویم. این دیدگاه کمک می‌کند بتوانیم با امتحان کردن مسیرهای مختلف دغدغه‌ها و اهدافمان را بهتر بشناسیم و در راه رسیدن به آن‌ها قرار بگیریم.

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط