روی گوشیام یک برنامه دارم که میزان ساعتهای درس خواندنم را در آن وارد میکنم. هر بار که شروع به خواندن درسی میکنم دکمه شروع را میزنم و وقتی تمام شد قطعش میکنم. آمار خوبی از ساعت مطالعه و تعادل بین درسهای خوانده شده به من میدهد و میتوانم عملکردم را در زمانهای مختلف بررسی کنم.
چند روز پیش به فکرم رسید ببینم در کل دوره کارشناسی به طور میانگین روزی چند ساعت درس خواندهام. در قسمت آمارهای برنامه تاریخ شروع و پایان کارشناسیام را مشخص کردم. نتیجه خیلی جالب بود. روزی دو ساعت.
به طور میانگین در کل دوره کارشناسی روزی دو ساعت درس خواندهام. فکر میکردم این میانگین بیشتر باشد. یاد روزهایی افتادم که از صبح زود بیدار میشدم و تا نصفهشب درس میخواندم. خسته میشدم، اذیت میشدم، بیخوابی میکشیدم. مخصوصاً که عید و تابستانها هم درس را تعطیل نمیکردم. به جای این فشار زیادی که این روزها میکشیدم اگر در طول سال فقط روزی دو ساعت مطالعه داشتم نتیجه همین بود.
انگار فقط روزهایی که درس خواندهام در ذهنم مانده است و تصورم این بوده که خیلی تلاش کردهام. ولی در واقع تلاشهایم مستمر و پیوسته نبوده است. خیلی روزها اصلاً مطالعه نکردهام و روزهای دیگری مجبور شدهام به سختی جبرانش کنم که خیلی اذیتم کرده و خواب و راحتی و آرامش ذهنیام را از بین برده است.
پیگیری کار در طول زمان بیشتر از تلاشهای خیلی بزرگ اما کوتاه مدت نتیجه میدهد.
آخرین نظرات: