وقتی ننویسی می‌شوی ربات. کسی که فقط کار دارد. صبح بیدار شو، کلاس برو، درس بخوان، تمرین‌هایت را انجام بده و تمام. با یک ربات فرقی نداری. چون فکر نمی‌کنی. فقط کار انجام می‌دهی.

اما تو یک ربات نیستی. تو برای انجام ماشین‌وار کارها طراحی نشده‌ای و این مدل زندگی به تو نمی‌سازد.  پس اگر به این شکل ادامه دهی به هم می‌ریزی. اگر ننویسی فکر نمی‌کنی و اگر فکر نکنی از طراحی خودت دور می‌شوی.

چند روز پیش همین اتفاق برایم افتاد. تقریباً یک روز بود که آزادنویسی نکرده بودم. داشتم دیوانه می‌شدم. انگار یک روز آب نخورده باشم. پناه آوردم به نوشتن. وقتی نوشتم تنظیماتم آمد سر جایش. بهتر شدم. به آرامش رسیدم. من ربات نیستم. برای همین می‌نویسم.