نوشتن از حواس‌پرتی

امروز سر کلاس دانشگاه حواسم خیلی پرت می‌شد. می‌گفتم دیگر از این به بعد تمرکز کنم و گوش بدهم، بعد دوباره به خودم می‌آمدم و می‌دیدم فکرم جای دیگری رفته است. سر خیلی از کلاس‌ها این طوری می‌شوم و از این وضعیت ناراحت بودم. امروز عصر آمدم و درباره‌اش نوشتم.

قبل از نوشتن فکر می‌کردم به خاطر بی‌حوصلگی یا کم‌خوابی یا چیزهایی مربوط به خودم است. اما موقع نوشتن دیدم چیزهای دیگری هم وجود دارد. مثلاً این که بعضی مطالب کلاس برایم خیلی تکراری است، می‌شود در نیم ساعت این کلاس دو ساعته را درس داد، نحوه‌ی وارد شدن به درس و توضیح دادن می‌تواند بهتر باشد. تازه خیلی از بچه‌های کلاس هم همین وضعیت من را داشتند.

بعد از نوشتن نگاه بهتر و منطقی‌تری داشتم. بعد درباره‌ی این نوشتم که چه کار می‌توانم کنم که این وضعیت بهتر شود. تصمیم گرفتم هر روز در مورد کلاس‌ها بنویسم. درست است که نحوه پرداختن به موضوعات خسته‌کننده است، اما خود موضوع کلاس را دوست دارم. نوشتن از این که امروز در کلاس از چه موضوعی صحبت شد و کجای این موضوع برایم جالب بود علاقه‌ام را به آن جلب می‌کند و ذهنم را برای ادامه دادن و بیشتر دانستن در موردش ترغیب می‌کند. این طوری فضای ذهنم برای پذیرش مطالب جدید آماده می‌شود و راحت‌تر می‌توانم سر کلاس توجه کنم.  

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط