کلاف‌ها و کلافگی‌ها

چند روز دیگر ارائه دارم. با این که هفته‌های گذشته بیشتر وقت آزادم را صرف مطالعه و آماده کردن مطالب این ارائه کرده‌ام الان باز هم می‌بینم چقدر کار دارم. هنوز مطالب به آن نظم و انسجامی که می‌خواهم نرسیده‌اند. هنوز به نتیجه نرسیده‌ام که بعضی مطالب را در کدام قسمت بیان کنم و روند پیش بردن موضوع به چه شکل باشد. مثل زمانی که تمام لباس‌های کمدها و کشوها را می‌ریزی بیرون و بعد می‌نشینی وسط آن‌ها و نمی‌دانی با این همه لباس چه کنی و می‌گویی این چه کاری بود که کردم. تازه این فقط کارهای ارائه است. درس‌های دیگرم هم مانده است و کارهای دیگری هم دارم.

ولی خب رشد کردن همین است که از بین این کلاف‌ها راهی به بیرون پیدا کنم. مدیریت کردن کارهایم مهارتی است که در همین موقعیت‌ها یادش می‌گیرم. این ارائه را مثل یک تابلوی نقاشی می‌بینم که بعد از تمام شدنش با لذت نگاهش می‌کنم، هر چقدر هم که حین کشیدن آن رنگی و کثیف شده باشم.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط