باید خودم بنویسم

بعضی از نوشته‌هایم را که می‌خوانم انگار متن کتاب درسی است. انگار توصیه‌های یک برنامه تلویزیونی است. انگار معلم پرورشی دارد سر کلاس حرف می‌زند که بچه‌های خوبی باشید و نظم چیز خوبی است و هر روز بهتر از دیروز باشید و از این قبیل حرف‌ها و هیچ کس هم به او گوش نمی‌کند. بعداً که می‌خوانمشان بدم می‌آید.

وقتی این یادداشت را خواندم یاد همین نوشته‌هایم افتادم. مشکل ساده‌ای است، خودم نیستم. بلغور کردن حرف‌هایی است که قبلاً شنیده‌ام. البته که راه‌حلش ساده نیست، یاد گرفتن هنر نویسندگی است.

این روزها بیشتر سعی می‌کنم از تجربیات روزانه‌ام بنویسم تا از این مدل نوشتن فاصله بگیرم. وقتی چیزی را تجربه کرده‌ام بهتر می‌توانم در موردش حرف بزنم. حرف خودم می‌شود.

به ویرایش نوشته‌های قبلی‌ام هم باید بیشتر اهمیت بدهم. تا جایی که از دستم برمی‌آید این لکه‌های ننگ را کمی کم‌رنگ‌تر کنم. 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط