چه کسی را گول می‌زنی؟

برای همه کارهایی که خودم را متعهد به انجام روزانه‌شان کرده‌ام راه‌حل‌های کوتاه‌تر و ساده‌تری وجود دارد که مرا از زیر بار تعهدشان آزاد می‌کند.

هر روز می‌خواهم یادداشت منتشر کنم. می‌توانم همین طوری بنشینم و چند جمله‌ای روی هم سوار کنم و منتشر کنم و خیالم راحت شود. یا این که آزادنویسی کنم و از دل این نوشتن‌ها به یک یادداشت برسم.

هر روز با Duolingo* آلمانی می‌خوانم. امروز روز ۶۵ ام بود. خود برنامه تعداد روزهای پشت سر هم را مشخص می‌کند. اگر یک روز نخوانم صفر می‌شود و از روز اول شروع به شمردن می‌کند. اگر فقط یک درس کوتاه بخوانم شماره روز جدید اضافه می‌شود. یکی دو دقیقه بیشتر وقت نمی‌گیرد. اما اگر بخواهم واقعاً یاد بگیرم باید نیم ساعتی بخوانم تا روی روال بیفتم.

می‌خواهم خط بنویسم. می‌توانم بنشینم و چند بار جمله را بنویسم و مشقم را برای استاد آماده کنم. اما اگر بخواهم واقعاً به لذت نوشتن خط برسم باید حداقل یک ساعتی تمرین کنم تا دستم گرم شود.

همه این کارها را می‌توانم ساده‌تر انجام بدهم و خیال خودم را راحت کنم که امروز هم این کار را انجام دادم. اما چه کسی را گول می‌زنم؟ به خودم می‌خواهم دروغ بگویم؟

کسی مجبورم نکرده این تعهدات را برایش انجام دهم که حالا سعی کنم سر و تهش را هم بیاورم و تمامش کنم. من این کارها را شروع کرده‌ام که در طول زمان به نتیجه‌ای بزرگ و پایدار برسم. علاوه بر آن از انجام دادن این کارها لذت می‌برم. اما رفع تکلیفی انجام دادنشان لذتی که ندارد هیچ، بعد از مدتی باعث عذاب هم می‌شود.

باید حوصله کنم. اگر نتیجه درست می‌خواهم باید کار درست انجام دهم.

*برنامه آموزش زبان

 

 

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط