دیدهاید کسانی را که در شعبدهبازیها و برنامههای سرگرمی چند تا توپ را در دستشان میگیرند و همزمان با هم میچرخانند؟ به آن joggling میگویند. شاید حتی امتحان هم کرده باشید. من هم بچه که بودم سعی میکردم این کار را با توپهایم انجام دهم اما تا یکی را میخواستم بگیرم آن یکی از دستم درمیرفت و همه میافتادند روی زمین.
الان هم احساس میکنم با کارهایم در همان حالتم. چند تا کار را باید با هم کنترل کنم. حواسم باشد کدام را رها کنم و کدام را بگیرم و اگر غافل شوم میافتند زمین.
گاهی فکر میکنم شاید کارهایم زیاد هستند و چند تا هندوانه را با هم برداشتهام. اما خب تنوع در کارها هم ناگزیر است. من نمیتوانم به خاطر این که درس دارم نوشتن را رها کنم. من نمیتوانم برای خانواده و دوستانم وقت نگذارم چون تمرینهایم ماندهاند. اصلاً این کارها همدیگر را تقویت میکنند. تمرین نوشتن اگر از من زمان میگیرد مرا آدم بهتری میکند که کارهای دیگرم را هم بهتر انجام دهم.
کنترل کارها هم مثل چرخاندن توپها است. معلوم است که دفعات اولی که سعی میکنم آنها را بچرخانم نمیشود و میافتند زمین. اما اگر این کار را تمرین کنم در آن ماهر میشوم. اگر هنوز نمیتوانم تعادل را بین کارهایم رعایت کنم شاید به تمرین بیشتری نیاز دارم.
اگر کارهایت مثل توپها روی زمین افتادند، ناامید نشو. دوباره بردارشان و تمرین کن. بالاخره یک روز با مهارت همهشان را در دست میچرخانی.
آخرین نظرات: