چه کار کنم وقتی نمی‌توانم کار کنم؟

ترم آخر کارشناسی در بیمارستان کارآموز بودیم. به من پیشنهاد کردند که بیا همین جا استخدام شو و کار کن. آن موقع داشتم برای کنکور ارشد می‌خواندم. بعد از چند ماه کارآموزی با پرسنل و محیط آشنا بودم و کار کردن در آن جا را هم دوست داشتم. اما از طرفی داشتم برای کنکور آماده می‌شدم و می‌خواستم زمان باقیمانده تا کنکور را درس بخوانم تا قبول شوم. بعد از کلی فکر کردن بالاخره تصمیم گرفتم بی خیال کار شوم و بچسبم به درس و بتوانم بروم ارشد. که رفتم.

کار کردن و کسب درآمد و استقلال مالی هیجان‌انگیز است. اما من آن موقع بیشتر دلم می‌خواست درس بخوانم. به ایمونولوژی علاقه داشتم (و هنوز دارم) و دوست داشتم این موضوع را تخصصی‌تر دنبال کنم و دوباره برگردم در آزمایشگاه تحقیقاتی.

این تردید بین درس خواندن یا کار کردن هنوز باقی‌مانده است. نه فقط برای من، این را در بقیه‌ی هم‌کلاسی‌هایم هم می‌بینم. بعضی از کسانی که پیش از ورود به ارشد کار می‌کردند کارشان را کنار گذاشتند. خودم هم چند ماه پیش فرصت کار برایم فراهم شد ولی چون ساعت کاری با زمان کلاس‌ها تداخل داشت نتوانستم بروم.

البته نمی‌گویم که هم‌زمان کار کردن و درس خواندن غیرممکن است. مثال‌های موفق زیادی هستند که هر دو را با هم پیش برده‌اند. در کلاس خودمان هم هستند کسانی که هم‌زمان کار هم می‌کنند. اما درگیری‌های پایان‌نامه و پروژه‌های تحقیقاتی آن قدر زیاد است که تمام‌وقت هم به آن بچسبی کم است و باعث می‌شود که تردید بین کار کردن یا نکردن و سختی‌های آن همچنان باقی بماند. مخصوصاً که دانشجویی که ارشد و دکتری می‌خواند نزدیک ده سال از عمرش درگیر می‌شود و اگر در این حین کار نکرده باشد هم تجربه‌ی بالینی کمی دارد و هم فشار مالی رویش است. فشاری که هر چند از آن حرفی زده نشود اما بین ما وجود دارد.

چه کنیم که این فشار را اندکی کمتر کنیم؟

باید پذیرفت که همه‌اش دست ما نیست. اگر وضعیت اقتصادی بهتر بود این مشکل هم کوچک‌تر می‌شد. اما جدای از این خودمان می‌توانیم قدم‌هایی برداریم تا اوضاع را بهتر کنیم.

اول از همه پیش از ادامه‌ی تحصیل هدفمان را بسنجیم. اگر داریم ارشد می‌خوانیم چون همه می‌خوانند یا فقط می‌خواهیم مدرک بگیریم و بعد از ده سال دوباره برگردیم و کاری را کنیم که بقیه می‌کنند چه بهتر که عمرمان را هدر ندهیم و وارد این مسیر نشویم. در خیلی از رشته‌ها اطلاعاتی که دانشگاه می‌دهد را می‌توان در زمان کمتر و با کیفیت بیشتر از اینترنت یاد گرفت. من خیلی از مهارت‌ها را از دوره‌های آنلاین و یوتیوب یاد می‌گیرم. ولی رشته‌ی من و کار تحقیقاتی آن وابسته به آزمایشگاه و تجهیزاتش است و از طریق دانشگاه فراهم می‌شود. همچنین ارتباط با اساتید و کار کردن با آن‌ها هم از این راه ممکن می‌شود. به همین خاطر تصمیم گرفتم درس خواندن را ادامه بدهم.

کسی که هدفش مشخص است و می‌خواهد این مسیر را ادامه دهد باید بتواند فکری به حال کار کردن و فشار مالی آن کند. مثلاً می‌تواند با امتحان کردن شغل‌های پاره‌وقت هم درآمد داشته باشد و هم در حوزه‌ی خودش تجربه‌ی کاری به دست بیاورد.

اما به نظر من مهم‌تر از آن این است که سال‌های دانشجویی را به فرصتی برای ساختن خودمان و برند شخصی خودمان تبدیل کنیم. وقتی این برند شخصی ساخته شد می‌تواند به پایه‌ای برای کسب درآمد هم تبدیل شود. مثلاً در رشته‌ی ما نباید فکر کرد تنها راه درآمد کار کردن در آزمایشگاه‌ها یا شرکت‌های تحقیقاتی است و حالا که درگیر درسیم نمی‌توانیم کار کنیم. می‌توانیم حین تحصیل ابعاد مختلف کارمان را بشناسیم،  مهارت‌های خودمان را گسترش دهیم و به دنبال راه‌حل‌ها و فرصت‌هایی خلاقانه در این حوزه باشیم. شاید کسی علاقه‌اش به تدریس باشد. به جای این که تنها فرصت کاری را استاد دانشگاه شدن پس از پایان تحصیلش بداند می‌تواند با استفاده از فضای اینترنت و خلاقیت خودش شغلی جدید و جذاب‌تر برای خود بسازد. شغلی که هم به دیگران بیشتر کمک کند و هم باعث رشد خودش شود و به درآمد هم منتهی شود.

سال‌های دانشجویی ارتباطمان با استادها بیشتر است. ارتباطمان با دانشجویانی مثل خودمان بیشتر است. زمان آزادتری داریم. بیشتر می‌توانیم مطالعه کنیم و فرصت آزمون و خطا هم داریم. این بهترین فرصت است که علاقه‌ی خودمان را بشناسیم. خودمان را رشد و توسعه دهیم و با انتشار افکار خود برندی شخصی بسازیم که هم به کسب درآمد و کاهش فشار مالی کمک کند و هم شغلی خلاقانه متناسب با خودمان از دل آن ساخته شود.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط