از دانشگاه ملولم

دوران امتحانات مجبوری بنشینی یک سری درس‌هایی بخوانی که یا اضافی و اجباری‌اند یا بد درس داده شده‌اند و باید فایل‌های بی‌کیفیتشان را تحمل کنی و یا جزئیاتی را حفظ کنی که می‌دانی دو دقیقه بعد از امتحان یادت می‌رود. به همین خاطر دوران امتحان‌ها بیشتر از هر زمان دیگری فیلَم یاد هندوستانِ درست درس خواندن می‌کند.

منظورم از درست درس خواندن چیست؟

این که از منبع خوب درس بخوانی، چیزی بخوانی که می‌دانی به کارت می‌آید و پایه‌ی علمی‌ات را بالا می‌برد و مطالب حفظی به دردنخور تویش نباشد.

این شد که شبِ روزی که امتحان‌هایم تمام شدند آمدم سراغ رفرنس ایمونولوژی. فایلش را روی لپتاپ داشتم. فولدر را باز کردم. دو تا pdf بودند که نمی‌دانستم کدام است. یکی را باز کردم و فایلی که می‌خواستم نبود. کتابی دیگر بود درباره‌ی کیس‌های ایمونولوژی بالینی. خیلی وقت پیش دیده بودم و برایم جالب بود و دانلودش کرده بودم و یادم رفته بود.

آمدم پایین‌تر فهرستش را نگاه کردم و دیدم به‌به چه کتابی است. چه سرفصل‌های هیجان‌انگیزی. درس‌هایی که ما عمدتاً می‌خوانیم یادگیری مطالب تئوری است. اما این کتاب آمده بود مثال‌هایی بالینی از این مطالب آورده بود. مثلاً ما می‌خوانیم که اگر فلان مولکول در بدن تولید نشود چه بیماری‌ای به وجود می‌آید. این کتاب مثال می‌زند که دختری با علائم فلان آمده و تو باید تهش به این نتیجه برسی که این دختر در فلان مولکول در بدنش نقص دارد و بدانی که باید برایش چه کنیم.

ما به این طور خواندن عادت نداریم. و من هم یکی دو تا از کیس‌ها را که خواندم دیدم نمی‌توانم درباره‌ی آن‌ها نظری بدهم و فهمیدم چقدر باید روی دانشی که بلدم بیشتر مسلط شوم.

بارها موضوعاتی را خوانده‌ام و حفظ کرده‌ام و امتحان داده‌ام، اما این که بتوانم یک مثال از دنیای واقعی را با این دانش حل کنم نیاز به تسلطی بیشتر دارد.

تصمیم گرفتم درس خواندن بالینی را وارد برنامه‌ام کنم و موقع درس خواندن هم با دید دیگری به موضوعات نگاه کنم، طوری که بتوانم از آن‌ها استفاده کنم. همگام با برنامه‌های دانشگاه پیش آمدن به جایی نمی‌رساندت. خودت باید دست به کار شوی و خودت پایه‌ی علمی خودت را بسازی.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط