ما همیشه در سطحیم. در سطح همه چیز. در سطح مهارتی که میخواهیم به دست بیاوریم، در سطح هنری که برایش تمرین میکنیم، در سطح نوشتن.
و چیزی که ما را میبرد به عمق زیاد کار کردن است.
یعنی تو هزاری بنشین و حرف بزن و تحلیل کن و فکر کن، هیچ کدام به درد نمیخورند تا زمانی که زیاد کار نکنی.
تا زمانی که زیاد ننویسی نوشتنت تقلیدی است. تا زیاد تمرین نکنی مهارتت خام است.
بعد جالب این است که در سطح بحثهای مربوط به استعداد بیشتر است. اصلاً هنوز با کار آشنا نشدهای. شانسی بعضی موقعها جواب میگیری و بعضی موقعها جواب نمیگیری و علت را میچسبانی به استعداد یا به شرایط. بازار این بحثها در سطح داغ است.
اما تازه در عمق کار را میفهمی. میبینی کارها دارند نتیجه میدهند و اصلاً تلاش کردن خودش را نشان میدهد. استعداد و شرایط و اینها را میریزی دور. تازه میفهمی که سیستم چطوری دارد کار میکند.
هر چیزی از کار زیاد تغذیه میکند. نمیشود بنشینی کنار ساحل و درباره ی زیباییهای کف اقیانوس حرف بزنی. هر حرفی بزنی خیالات است. باید همت کنی بروی پایین و ببینیاش.
هر کاری میخواهی کنی، در هر مرحلهای هم هستی فقط باید یک عالمه تمرینش کنی. تازه بعد از آن میفهمیاش.
آخرین نظرات: