دوازده سال سیستم مدرسه یادمان داده که دستورالعملی وجود دارد و تو باید دقیقاً طبق آن عمل کنی و هر چقدر منطبقتر باشی نمرهات بالاتر است.
خب. این همه چیز را ساده میکند. فقط باید کاری که گفته شده را انجام دهی.
مشکل زمانی شروع میشود که دستورالعملها کم میشوند و نمیدانی باید چه کار کنی.
مثلاً میروی دانشگاه. آن جا هم نمره و سیستم مدرسهای هست اما فعالیتهایی خارج آن هم هست که قالب ندارند. مثلاً چقدر کار پژوهشی کافی است تا من فکر کنم در این زمینه کاملم؟ چه نگاه زشت و تحقیرآمیزی به پژوهش، ریختنش در قالب و نمره دادن به آن.
به همین خاطر در این فضا سرگردان میشوی دنبال قانونی که بچسبی به آن. و هر چقدر میروی جلو نمیدانی داری درست کار میکنی یا نه. نگرانی که مبادا به آن قانونهای فرضی که حتی نمیدانی چیستند نرسیده باشی و استرس میگیری.
راهحل: در بیرون دنبال قانون نگرد. خودت معیارهای خودت را بساز.
آخرین نظرات: