جلسه آموزنده
امروز یک تجربه جدید داشتم. در جلسه دفاع پروپوزال یکی از دانشجوهای دکتری ایمنیشناسی شرکت کردم. فکر میکردم من که تازه ارشد را شروع کردهام
سرمای ناگهانی و انتخابهایم
امروز هوا سرد شد. ناگهان. دیروز گرم بود و امروز سرد و بارانی شد. در مترو همه جور لباسی تن مردم میدیدی. از کاپشن گرفته
مسابقه بهرهوری
امروز صبح زود بیدار شدم و کارهایم را شروع کردم. یکی بعد از دیگری. حس خوب تیک زدن کارهای روزانه. تا ظهر کارهایم خیلی خوب
چه کسی را گول میزنی؟
برای همه کارهایی که خودم را متعهد به انجام روزانهشان کردهام راهحلهای کوتاهتر و سادهتری وجود دارد که مرا از زیر بار تعهدشان آزاد میکند.
امروز گوساله است، فردا گاو میشود
احتمالاً داستان بهرام گور و کنیزک را شنیده باشید. دخترک کنیز گوسالهای را از زمان نوزادی از پلههای فراوان قصر بالا میبرده و پایین میآورده
کار جزئی از من میشود
وقتی شروع به انجام کار مستمری میکنم ابتدا هر روز انجام دادنش سخت است، اما بعد از مدتی که عادت میکنم جزئی از من میشود
عضویت در خبرنامه
بخشهای سایت من:
- نوشتههای من (۱۴۵)
آرشیو ماهانه
- مهر ۱۴۰۴ (۹)
- شهریور ۱۴۰۴ (۶)
- مرداد ۱۴۰۴ (۱)
- اسفند ۱۴۰۳ (۳)
- بهمن ۱۴۰۳ (۴)
- دی ۱۴۰۳ (۱)
- آذر ۱۴۰۳ (۱۰)
- آبان ۱۴۰۳ (۱۲)
- مهر ۱۴۰۳ (۲۲)
- شهریور ۱۴۰۳ (۲۱)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲۰)
- تیر ۱۴۰۳ (۱۴)
آخرین نظرات: