جدیدترین مطالب
نوشته‌های من

فقط یک کار در یک روز

نزدیکی‌های صبح بود که خوابیدم. ساعت گذاشتم. هزار بار زنگ زد و خاموشش کردم و باز خوابیدم. ساعت یک ظهر از خواب بیدار شدم. اول

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

سفر با داستان

دیشب بعد از این که کارهایم تمام شد می‌خواستم بخوابم، ولی مضطرب بودم. نمی‌دانستم دقیقاً نگرانی‌ام از چیست ولی فهمیدم که این طوری نمی‌توانم بخوابم.

ادامه مطلب »
نوشته‌های من

خودشناسی برای روزهای سخت

گاهی وقتی مشکلی یا بحرانی پیش می‌آید نیاز به شناخت خودم و مسیرم را بیشتر احساس می‌کنم. زندگی روزمره می‌گذرد. اما وقتی بحرانی پیش می‌آید

ادامه مطلب »