مسابقه بهرهوری
امروز صبح زود بیدار شدم و کارهایم را شروع کردم. یکی بعد از دیگری. حس خوب تیک زدن کارهای روزانه. تا ظهر کارهایم خیلی خوب
چه کسی را گول میزنی؟
برای همه کارهایی که خودم را متعهد به انجام روزانهشان کردهام راهحلهای کوتاهتر و سادهتری وجود دارد که مرا از زیر بار تعهدشان آزاد میکند.
امروز گوساله است، فردا گاو میشود
احتمالاً داستان بهرام گور و کنیزک را شنیده باشید. دخترک کنیز گوسالهای را از زمان نوزادی از پلههای فراوان قصر بالا میبرده و پایین میآورده
کار جزئی از من میشود
وقتی شروع به انجام کار مستمری میکنم ابتدا هر روز انجام دادنش سخت است، اما بعد از مدتی که عادت میکنم جزئی از من میشود
خودت را میبینی؟
تشویقها و تعریفها گاهی به هپروت میبردت. بالای ابرها. فکر میکنی چقدر خوبی و چقدر داری عالی کار میکنی. نسبت به خودت توهمی داری که
نرمش اولیه
پدربزرگم تا چند سال پیش که سرحالتر بود هر روز صبح میرفت پیادهروی. میگفت: «میخواهم پاهایم نرم شود.» حالا من هم برای هر کاری باید
عضویت در خبرنامه
بخشهای سایت من:
- نوشتههای من (۹۵)
آرشیو ماهانه
- مهر ۱۴۰۳ (۱۸)
- شهریور ۱۴۰۳ (۲۱)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲۰)
- تیر ۱۴۰۳ (۱۴)
- خرداد ۱۴۰۳ (۴)
- آذر ۱۴۰۲ (۱)
- شهریور ۱۴۰۲ (۱۴)
- مرداد ۱۴۰۲ (۳)
آخرین نظرات: