همیشه از بچگی در مورد اهمیت کار تیمی شنیدهایم اما تا قبل از ورود به محیط کار تقریباً هیچ وقت کارهای تیمی را به شکل جدی تجربه نکردهایم و اصول و اهمیت آن را به درستی نفهمیدهایم. بعد از تجربه اولین طرح تحقیقاتی در دانشگاه و کار کردن در گروههای دانشجویی انگار برای اولین بار بود که اهمیت کار گروهی را واقعاً فهمیدم. گاهی اوقات چیزی را میشنوی و فکر میکنی که آن را متوجه شدهای؛ اما وقتی آن را تجربه میکنی تازه انگار آن را به طور واقعی میفهمی.
مثل انجام هر کار بزرگ دیگری تحقیق و پژوهش را هم نمیتوان به تنهایی انجام داد. در این شکی نیست که ما باید در مهارتهای مختلفی خودمان را قوی کنیم و روی مهارتهای فردی خودمان کار کنیم. اما باید به این توجه داشت که در انجام یک پروژه میتوان با جمع کردن افراد مختلف با استعدادها و مهارتهای مختلف کار را خیلی بهتر پیش برد. این موضوع میتواند به پیش بردن بلند مدت کار هم کمک کند. به همین علت ضرورت شناخت و ارتباط بیشتر با افراد مختلف برایم روشنتر شد. این که باید در ارتباطاتمان به استعدادها و مهارتهای مختلف افراد توجه کنیم و سعی کنیم گروههایی بسازیم که فرصت شکوفا شدن به افراد میدهد و کار هم در سطح بازتر و بزرگتری پیش میرود.
در مورد تیم و کار گروهی باید خیلی بیشتر کار کنم و تجربه کسب کنم و بخوانم و یاد بگیرم. باید سعی کنیم فرهنگ کار گروهی را بیشتر در خودمان تقویت کنیم، چون امکان کار کردن در سطح بالاتر و نتایج بسیار بزرگتر و پایدارتری را برای ما فراهم میکند.
آخرین نظرات: