ننوشته‌های باد کرده

چند روز اخیر تاوان کم نوشتن‌هایم را دادم. در مترو به جای این که بنویسم آهنگ گوش می‌کردم. خانه که می‌رسیدم خیلی کم می‌نوشتم و حوصله آزادنویسی نداشتم. بعد همه چیز مثل یک غده باد کرد؛ فکرهای اذیت‌کننده و رفتارهای عجیب و غریب. یعنی قدیم‌ها هم که نمی‌نوشتم این همه حالم بد بوده و خودم نمی‌فهمیده‌ام؟ الان خیلی بهتر این نیاز را می‌فهمم. اگر ننویسم درونم باد می‌کند و می‌زند بیرون.

به اشتراک بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست های مرتبط